۱۳
اردیبهشت
۱۴۰۳
شماره
۵۶۰۵
عناوین صفحه
در نوشتار قبل اشاره شد که نداشتن برنامهای منسجم و مشخص و وجود نگاه سلیقهای و همچنین تبلیغاتمحور در جهت بقاء در قدرت، متأسفانه آسیبهای جدی بر پیکره شهر وارد کرده و در نتیجه امر، مدیریت شهری دچار نوعی روزمرگی و نگاه کوتاه مدتی شده است، در این شرایط، مسیر شهر مشخص نیست و کسی نمیداند که این شهر قرار است به کدامین سو هدایت گردد و به چه مقصدی برسد؟ سردرگمی مدیران شهری و مشکلاتی که طرحهای جامع و تفصیلی برای شهر بوجود آوردهاند هرروز حادتر شده و علیرغم انتقادهای صورت گرفته در طی سالیان گذشته، همچنان این نگاه ادامه دارد. اشاره شد که برای برونرفت از شرایط موجود، نیازمند برنامهای منسجم و منعطف با مشارکت تمام گروههای دخیل در توسعه شهر چون جامعه، بازار، مدیریت شهری و دانشگاه هستیم و تا هنگامی که اتصال بین چهار حوزه رقم نخورد، عملا برنامهها از پیش شکست خورده و دارای نقصهای بسیاری خواهند بود. به عبارت دیگر، یکی از دلایل اصلی پیچیدهتر شدن چالشهای شهر و عدم توانایی مدیریت شهری در قطع کردن سیر تکاملی از چالش تا بحران، همین عدم ارتباط بین مردم، مدیریت شهری، بازار و دانشگاه است. در اتصال این چهار بخش است که چالشهای شهری توسط مدیریت شهری رصد میگردد و دانشگاه با نگاهی علمی به واکاوی پدیدهها پرداخته و دانش و نوآوری را در خدمت شهر قرار میدهد، بازار از این دانش در جهت سود خود و شهر استفاده کرده و جامعه نیازها و اولویت خود را با تولیدات دانشمحور بازار پاسخ میدهد. این مارپیچ چهارگانه بین دانشگاه، بازار، مدیریت شهری و جامعه که ما نام آن را مارپیچ دخیلان توسعه در شهر مینامیم، همانند یک رشته دیانای و دارای چهار کروموزم اصلی است که هر یک نیز دارای آنتیژنهای خاص خود هستند.
برای درک بهتر این مهم، لازم است موضوع کمی بازتر شود؛ نقطه آغاز باید جامعه (که دارندگان و مالکان اصلی شهر هستند) در نظر گرفته شود چراکه مردم، چالشها یا حتی ظرفیتهای شهری را بیش از هر اهل فنی لمس کرده و بواسطه تجربه زیسته خود با آنها عجین هستند. درنتیجه، ارتباط جامعه و مدیریت شهری یکی از مهمترین ارکان ارتباط در این مارپیچ چهارگانه و اولین نقطه شروع است که در آن ظرفیتها، چالشها، اولویتها و همه آنچه نیاز و حق شهر بر مردم است به مدیریت شهری انتقال داده خواهد شد. لازم به ذکر است که چنین ارتباطی نیازمند سیستم هوشمندی است که بدون ارتباط دو بخش دانشگاه و بازار با بخشهای مدیریت شهری و جامعه قابل طراحی و اجرا نیست. درواقع در ابتدا، حتی برای شکل دادن مارپیچ دخیلان توسعه در شهر، نیز نیازمند اتصال دانشگاه، بازار، جامعه و مدیریت شهری هستیم که این ارتباط بواسطه سیستمی هوشمند برقرار میشود. دانشگاه با واکاوی خود در بعد (جامعهشناختی و سطح سواد دیجیتالی جامعه، زیرساخت تکنولوژیکی شهر، توان و سواد دیجیتالی مدیریت شهری، واکاوی موضوعات اقتصادی و سودآوری آن برای بازار و درنهایت واکاوی توان انطباق آن با جامعه ومدیریت شهری و درنهایت بازار)، با استفاده از توان دانش و نوآوری خود اقدام به طراحی سیستم کرده و بازار در قالب شرکتهای خصوصی و سرمایهگذار با بررسی میزان سودآوری این سیستم برای خود، اقدام به سرمایهگذاری در ساخت و تکثیر آن خواهد کرد و مدیریت شهری نیز از این سیستم استفاده کرده و ارتباط بین مردم و مدیریت شهری را برقرار میسازد. این اولین و حیاتیترین گام برای برقراری ارتباط بین چهار جزء اصلی دخیل در توسعه شهری بوده و با برقراری این سیستم میتوان بخشی از چالشهای حاکم را پاسخ داد.
اما لازم به ذکر است که منظور ما از برقراری ارتباط تنها ایجاد سیستمی هوشمند برای در این ارتباط نیست، بلکه منظور شکلگیری یک مارپیچ چهارگانه میان دانشگاه، بازار، مدیریت شهری، جامعه و ایجاد فرآیند دائمی ارتباط در تمامی ابعاد اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، سیاسی و فرهنگی توسعه شهر است. درواقع ایجاد یک سیستم هوشمند برای ارتباط این چهار جزء، تنها آغاز مسیری طولانی برای رسیدن به سپهری به نام اداره خردمندانه دخیلان بر شهر است. برای مثال اشاره شد که هریک از این چهار جزء شکل گرفته در مارپیچ، حکم یک کروموزم در دیانای را دارند که دارای چندین آنتیژن در خود است، این مهم، فرضا در جزء جامعه، تشکیل شده از آنتی ژنهایی به نام محلات و همان زبانمحله و انجمنهای محلی که پیشتر در سلسلهنوشتارهای روزنامه هگمتانه سازوکار و نحوه عملکرد و اتصال آنها به سیستم مدیریت شهری شرح داده شده است. انجمنهای محلی که در هر محله فعال هستند و به کمک «اهالی محله» و «شهرسازمحله» اقدام به تدوین برنامه کرده و این برنامه توسط دفاتر تسهیلگری و به نظارت و کمک انجمنهای محلی به تحقق میرسد. اما باید توجه داشت که این فرآیند در دل خود همان ارتباط چهارگانه دانشگاه، بازار، مدیریت شهری و مردم را داشته است، درواقع دانشگاه با تربیت شهرسازان، دانش را در اختیار مدیریت شهری و جامعه قرار میدهد و مدیریت شهری با دادن وجوه قانونی به آنها و فرستادن آنها به محلات به عنوان شهرسازمحله و همچنین تشکیل انجمنهای محلی غیررسمی و دفاتر تسهیلگری رسمی، این ارتباط را رقم زده و در این مسیر حتما جای سرمایه و سرمایهگذار نیز بواسطه تعریف سود و منفعت برای بازار گشوده خواهد شد و با ورود کنترلشده بازار به این برنامه تدوینی، مارپیچ چهارگانه ما رقم خواهد خورد.
لازم به ذکر است در مثالی که ذکر آن رفت «جامعه» محور اصلی بود اما اجزای دیگر یعنی مدیریت شهری، دانشگاه و بازار نیز از این اقدام جمعی بهره میبرند و البته که سود اصلی را محله خواهد برد.. باید توجه داشت که هر یک از اجزای چهارگانه میتوانند بسته به رویکرد برنامه شهر تبدیل به محور شوند اما در هر صورت منفعت نهایی مربوط به شهر است که در خلال دستیابی به چشمانداز تدوینی برنامه شهر صورت میپذیرد. نکته بسیار مهم این است که چنین اجماعی میتواند برنامهای منسجم را برای شهر به ارمغان آورد که در آن تمام دخیلان شهری بواسطه این مارپیچ چهارگانه و اجزای متصل به آنها حضور داشته و منفعت جمعی برای شهر رقم میخورد. امروز مدیریت شهری با پایلوت کردن کوی خضر میتواند به عنوان نمونه چنین اجماعی را محک زده و نتایج آن را لمس کند، نتایجی که بدون شک از دست روی دست نهادن و یا کنشهای کوتاهمدت و روزمره قطعا مثبتتر خواهد بود. مارپیچی که برای تحقق برنامه حیاتی است...